پنجشنبه

ویديو ای از روحانی که کپی ویديوی انتخاباتی باراک اوباما است

باراک اوباما، حسن روحانی


یکی به آقای رئیس جمهور خبر بده

یکی به آقای روحانی زنگ بزنه اطلاع بده که چهاز زندانی عرب را اعدام کردند، یک خواننده و یک کارگردان و بیش از ۱۰ فعال اینترنتی را دستگیر کردند
.
.
.
هرکی زنگ زد یه ایمیل ها با نامهای اعدامی ها و دستگیر شدگان برای جناب ظریف بفرسته که در مصاحبه بعدی نگه نمی شناسم. 
خوب بیچاره ها سرشون شلوغه با مذاکره سر اتم و ابوموسی وقت ندارن به این چیزهای خرده، مثل جان انسانها فکر کنن!


بازهم چرخ اعدام جمهوری اسلامی به سراغ فعالان جوان آمد

با شنیدن این چنین اخباری روز و شب بر ادم حرام می شود.

چهار فعال عرب اهل شادگان واقع در جنوب غربی ایران، که به اعدام محکوم و پیش از ماه محرم از زندان کارون اهواز به مکان نامعلومی منتقل شده بودند، اعدام شدند.

بنا به گفته فعالان منطقه، مقام های استان خوزستان به خانواده زندانیان گفته اند که اقوامشان اعدام و دفن شده‌اند. قرار است محل دفن این افراد، بعدا به خانواده‌های آنها اعلام شود.

به گفته کریم دحیمی ، از فعال عرب ایران، از روز انتقال غازی عباسی، عبدالرضا امیر خنافره، عبد الامیر مجدمی و جاسم مقدم پناه به زندان کارون در تاریخ ۱۲ آبان‌ماه سال جاری، به خانواده‌های آنها هیچ پاسخ صریحی در خصوص وضعیت این زندانیان داده نشده بود.

 


آقای دحیمی به بی‌بی‌سی‌ فارسی گفت که مسئولین زندان و مقامات قضایی با دادن این وعده به خانواده ها که هیاتی از تهران برای بررسی مجدد پرونده آمده و بازجویی‌های تکمیلی در حال اجرا است، "آنها را سر کار گذشته اند".

این زندانیان به اتهام تشکیل "کتیبه احرار" (گردان احرار) که به گفته نیروهای اطلاعاتی ایران یک گروه مسلح است دستگیر و متهم به اقدام علیه امنیت ملی، اقدام مسلحانه، فساد فی‌الارض و محاربه شدند.

آنها پس از اعلام حکم اعدام، در نامه‌ای با ذکر اینکه دادگاهشان سال پیش "بعد از گذشت ۳ سال بلاتکلیفی در بازداشتگاه‌های اطلاعات" تشکیل شده، نوشتند که دادگاه "در مجموع بیشتر از دو ساعت و نیم طول نکشیده و بدون اینکه بتوانند از خود دفاع کنند، به اعدام محکوم شده اند".

آنها همچنین در خصوص عضویتشان در "کتیبه احرار" گفتند که این موضوع در هیچ کدام از مراحل بازجویی عنوان نشده و تنها در دادگاه با این اتهام مواجه شده اند.

در بخش دیگری از این نامه، چهار زندانی با اشاره به کشف اسلحه شکاری از منزل خود نوشتند: "کارشناس اسلحه در شهادتنامه خود در دادگاه گفت که از سلاح هاى شکارى کشف شده هیچ گلوله اى شلیک نشده است ولى بازجویان اطلاعات به دادگاه فشار آوردند تا کارشناس را عوض کرده و کسى دیگر را جایگزین آن کنند تا شهادت بدهد که از این اسلحه‌ها، تیراندازى شده است تا ما را به قیام مسلحانه متهم کنند."

به اعتقاد فعالان عرب، زندانیان در طول بازداشت مورد آزار و شکنجه قرار گرفته اند. کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در ژانویه سال ۲۰۱۳ با انتشار بیانیه‌ای ضمن اشاره به فشارهایی که بر این زندانیان آمده بود، از ایران خواست اجرای حکم اعدام فعالان عرب ایران را متوقف کند.

در همین حال بر اساس گزارش‌های رسیده از شادگان، پس از اعلام خبر اعدام این چهار نفر، معترضان به اجرای حکم در این منطقه دست به اعتراض و تظاهرات زده اند.

چهارشنبه

صد روز روحانی




تشویق هیجان انگیز سران کشورهای عربی برای پیام رئیس جمهور اسرائیل

شیمون پرس، رئیس جمهور اسرائیل در اقدامی بی سابقه پیامی ماهواره ای برای نشست شورای همکاری خلیج فارس که در دوبی برگزار شد فرستاد.

این پیام، بنابرآنچه ناظران می گویند در بهت و حیرت کارشناسان با استقبال نمایندگان ۲۹ کشوری که در این نشست حضور داشتند روبرو شد و برخی هم کف زدند.




متن اصلی را از اینجا بخوانید.

تحلیل اسرائیلی ها از توافقنامه ژنو

واکنش اسرائیل وکشورهای عربی به توافق ژنو بین ایران و کشورهای ۵+۱ در گفتگو با منوشه امیر (تحلیلگر در بیت المقدس- اورشلیم)






دوشنبه

یک نکته تامل برانگیز از مستر پرزیدنت


باراک اوباما با صدور بیانیه ای اعلام داشت: در بازارهای جهانی نفت کافی که از سوی کشورهایی به غیر از ایران تولید می شود وجود دارد و همین امر اجازه می دهد تا کاهش چشمگیر خرید نفت از ایران ادامه یابد.


باراک اوباما

جانوری وحشی که در شب های لندن قدم می زند

جانوری شب هنگام در لندن به دوست عزیزم سیروس ملکوتی حمله کرد و از ناحیه سر، صورت، بازو و پا او را (خوشبختانه) بصورت سطحی مجروح ساخت.


سیروس ملکوتی



دزد نبود، چون کیف سیروس با کامپیوتر و آی پاد را نبرد. پلیس که با تلفن یکی از ساکنین که از پنجره شاهد بود خود را به محل رسانده بود معتقد است این ضرب و جرح می تواند با انگیزه سیاسی صورت گرفته باشد.



در هر صورت پس از یکساعتی توانستم سیروس را که هنوز قدری شوکه بود و شل شل میزد از اورژانس به خانه برگردانم و از او با قورمه سبزی و خورشت قیمه ای که به رستورانی سفارش داده بودیم دلجوئی کنم.

یکشنبه

این مرد خود را خدا می داند!

مردی در ایتالیا خود را خدا خواند و بلافاصله شروع کرد به کتک زدن همسر و فرزندش.
.
.
.
.
جالب اینجاست که پلیس هائی هم که برای دستگیری اش آمده بودند از رافت ایشان بی نصیب نماندند........


اخوان از جان عرب ها چه می خواهد؟!!

در جهان عرب اخوان المسلمین در تمام کشور ها حضور گسترده ای دارند. گاه فعالیت ها قانونی دارند و گاه حضورشان زیرزمینی است. ولی اخوان المسلمین چگونه و چرا بوجود آمدند و چه می خواهند؟

در این مقاله که در نشریه ایران و خاورمیانه منتشر کردم نگاهی دارم به تاریخچه مختصر این سازمان.




برای خواندن این مقاله اینجا کلیک کنید.

صد روز روحانی و صد روز خامنه ای



نقدی جالب از علی اصغر رمضانپور در رابطه با روزنامه نگاران و دولت روحانی


سیاست روزمره در ایران به دلیل نبودن نظام حزبی و ثبات گروه بندی های سیاسی به شدت تحت تاثیر تحولات روزمره و واکنش های فوری توده های مردم به اتفاقات مهم روز است. پیامد این فضا این است که اقشاری که بیشتر در سیاست درگیر هستند مانند جوانان و بخش هایی از طبقه متوسط شهری و روشنفکران مرتبا باید خود را با موضع گیری در باره اتفاقات روزمره سیاست تنظیم کنند که بیشتر موضع گیری صریح حمایت با مخالفت را بر می انگیزد.


به این ترتیب در حالی که پایه درازمدتی برای تحلیل و بررسی سیاست ها وجود ندارد همه مخالفت ها و موافقت ها جنبه احساسی و گاه جنگ های فرقه ای حیدری نعمتی پیدا می کند. فرق نمی کند هوادار روحانی باشید یا خامنه ای مهم این است که از پروپاگاندا و تحریک احساسات یا بهانه کردن یا دستاویز قرار دادن یک اتفاق یا داده اطلاعاتی استفاده کنید برای این که در مسابقه جلب افکار عمومی برنده شوید یا در فضای مجازی تعداد لایک بیشتری پیدا کنید.


علی اصغر رمضانپور

نتیجه این فضا این است که معمولا بدون این که یک تحول به درستی بررسی شود به سوی تحول بعدی می رویم و درک درستی از استراتژی که گروه ها و و افراد دنبال می کنند شکل نمی گیرد. در چنین شرایطی دشوار ترین کار، نقد کردن است.


حتی گروه هایی مانند طرفداران دولت روحانی که رهبرانشان همیشه از ضرورت باز بودن فضای نقد گفته اند اغلب به منتقدین خود حملاتی تند و احساسی می کنند. اجازه نمی دهند آنان سخن خود را در فضایی که شنیده شود بازگو کنند. همه نقد ها به سرعت با تهمت مخالفت با این و آن و متلک های سیاسی و عقیدتی و گاه شخصی استقبال می شود و منتقد در چنین مواردی ترجیح می دهد سکوت کند. و این همان عاملی است که همواره همین بلای استبداد زدگی را تثبیت کرده است.


نمونه بارز این مقاومت در برابر نقد،‌مقاومت حامیان آقای روحانی و نه شخص او در برابر نقد مسیری است که در صد روز دولت روحانی پیموده شده است. این مقاومت و حمله کردن به هرکس که دولت را نقد می کند سبب نشده است که تندرو هایی که مخالفان قسم خورده و استراتژیک دولت هستند و همه مناصب مهم نطارتی و امنیتی و قضایی را در دست دارند ناگزیر به سکوت شوند بلکه این مقاومت در برابر نقد، کسانی را وادار به سکوت کرده است که می توانند به دولت در پیشبرد برنامه هایش کمک کنند.


این نخستین نمره منفی است که من در این صد روزه به دولت روحانی می دهم:

دولت روحانی برای تبلیغات و اطلاع رسانی فعالیت های خود عمدتا از روزنامه نگاران و حامیان سیاسی و رسانه ای سود برده است که در روزهای انتخابات ریاست جمهوری از آن حمایت می کردند. دولت همین روزنامه نگاران را که اهمیتشان در استقلالشان بود به حامیان و حمایت نویسانی تبدیل کرد که بیم آن می رود که اعتبار خود را به عنوان ناظرانی مستقل از دست دهند و به سپر های ضربه گیر دولت تبدیل شوند و خود فرسوده شوند.


صرف نظر از این گروه، دولت جدید از سازمان دان گروه رسانه ای و سازمان اطلاع رسانی که بتواند با قواعد منطبق بر حق دسترسی به حریان آزاد اطلاعات و گفت و گوی متقابل به مشارکت مردم در امور کمک کند باز مانده است.


یکی از وظایف هر سازمان سیاسی یا جنبش مدنی که روند رسیدن به دموکراسی را دنبال می کند این است که در هنگام غلبه سیاسی بتواند سازمان اطلاع رسانی دموکراتیکی را سازمان دهد که به جای جریان محافظه کارانه و سنتی، بتواند جریانی از مبادله آزاد اطلاعات و دیدگاه ها را بی ترس از هجوم رسانه ای سازمان دهد. این شاید مهم ترین وظیفه روزنامه نگاران حامی دولت روحانی بوده است که تاکنون در ایفای آن ناتوان بوده اند.


سخنان هم پیمانان سیاسی دولت از اصلاح طلب تا میانه رو به تدریج به نوعی پروپاگاندای حزبی تبدیل شده است که بیشتر لحن احساسی و اقناعی در جلب حمایت دارد تا گشودن راهی برای گفت و گو در باره مسایلی که جناح های تندرو و اصولگرا و دستگاه های امنیتی تاکنون بر آن سرپوش می گذاشتند. جالب این است که همه این پروپاگاندا به نام ضرورت هایی مانند دادن زمان به دولت یا بالا نبردن سطح توقع از دولت یا تحریک نکردن تندروها و اصولگرایان صورت می گیرد. توجیهاتی که تا کنون، چنان که شرح خواهم داد اثری متناقض داشته است: تندرو ها را جسور تر، اصولگرایان را مدعی تر کرده و اقدامات ناقض حقوق بشر از سوی دستگاه های امنیتی و نطارتی و قضایی را با فشار مقاومت کمتری روبرو ساخته است:


واقعیت این است که راهی که دولت در صد روز نخست خود پیموده است راه روحانی و راه رای دهندگان به او در انتخابات ریاست جمهوری نیست. راهی که نظام در کلیت خود و دولت روحانی به عنوان عمده ترین دستگاه اجرایی آن پیموده است آمیزه ای است از راهی که روحانی می خواست برود و راهی که به او اجازه داده شد. به طور عمده راهی بوده است که می توانیم آن را راه مشترک روحانی و خامنه ای بنامیم.هم به این معنا که آنچه روحانی انجام داده همه اموری بوده که مورد توافق خامنه ای و روحانی بوده است و هم به این معنا که بسیاری از امور را روحانی به نحوی انجام داده است که بتواند از تعارض با رهبر جمهوری اسلامی بپرهیزد. اهمیت این نکته در این است که به ما امکان می دهد که تا حدی بتوانیم میان واقعیت های سیاسی و فضای که رقابت پروپاگاندا ها می آفریند تفاوت بگذاریم. این درست به این معناست که در دام پروپاگاندای مشترک روحانی و خامنه ای علیه احمدی نژاد هم نیافتیم. این هم یک واقعیت دیگر است که بخش عمده ای از آنچه احمدی نژاد دنبال کرد بخش هایی از برنامه سیاسی و اجتماعی و اقتصادی بود که خامنه ای هم از آن حمایت می کرد و بخش هایی از ان همچنان ادامه دارد. تداومی که سیاست های عمومی را در ایران همچنان دچار تناقض های بنیادین نگاه داشته و عملا راه پیش روی روحانی را پیشاپیش تعیین کرده و در مواردی بسته است.



به این ترتیب در حالی که همه در حال سخن گفتن از صد روز روحانی هستند، این صد روز خامنه ای است که بر کشور گذشته است. از میان آنچه مردم در انتخابات به ان رای دادند مواردی دنبال شده و اجازه پیگیری یافته است که با خواست آقای خامنه ای منطبق بوده است. توافق ژنو در شرایطی غیرشفاف شکل گرفته است و معلوم نیست استراتژی مذاکرات تا چه حد برای آینده بیش از شش ماه و یک سال قابل دوام است.


در یک مخاصمه آشکار با خواست مردم در رهایی زندانیان سیاسی و به ویژه زندانیان اعتراضات پس از انتخابات و در صدر همه میرحسین موسوی و مهدی کروبی، نه تنها خبری از آزادی زندانیان نیست بلکه در یک توهین آشکار به اعتماد مردم از آزادی زندانیان پیش از سفر هیات ایرانی به نیویورک از آزادی زندانیان استفاده ابزاری شد تا فضای نمایش آشتی با غرب حان بگیرد.



جریان نقض آزادی های مدنی و نقض حقوق بشر نه فقط کاهش نیافته است و به ویژه در شکل افزایش بی رویه اعدام های سیاسی و غیر سیاسی شدت گرفته و به نظر می رسد هدف اصلی آن یادآوری قدرت سرکوب و چنگ و دندان نشان دادن به مردم و جریان دموکراسی طلبی است.



در حوزه فرهنگ به نظر می رسد همچنان همان رویه خشم استبداد گرایان از فرهنگ مستقل و بالنده بر همه ارکان کشور مسلط است و نیات خیرخواهان مقامات تازه وزارت ارشاد راهی به جز تا سرسراهای ارشاد پیش نمی برد و این نویسندگان و ناشران و هنرمندان به تنگ آمده از خفقان دولت پیشین هستند که به اندک نسیمی و به اندک کاستنی از تنگنای سانسور و فشارهای امنیتی راضی هستند.



همه این فروبستگی ها و تردید ها و نگرانی ها در کشور از سوی مردم و هواداران آقای روحانی و رای دهندگان به این امید تحمل شده است که اندک گشایشی در اقتصاد و اداره امور روزمره آنان به وجود آید. اما گزارش آقای روحانی نشان می دهد که در این حوزه هم همچنان همان کورسوی امید است که راه را روشن می کند نه یک برنامه مشخص اقتصادی و احتماعی. این که آقای روحانی ضرباتی را که دولت مشترک احمدی نژاد و خامنه ای به بدنه اقتصاد زده اند بازگو کند حق اوست اما این هم حق مردم است که او بگوید که چه برنامه اقتصادی و اجتماعی برای پیشبرد ماجرا دارد. موکول کردن حل مشکلات به برداشته شدن تحریم ها در شرایطی که روشن نیست کسانی که کنترل برنامه هسته ای ایران را در دست دارند تا چه حد با روحانی همراه باشند، باز هم رها کردن مردم در بیم و امید مذاکرات با خارجی هاست و نه بخشی از یک برنامه عزم و آشتی ملی در داخل. آقای روحانی از توجه به ضرورت چنین برنامه ای به واسطه برنامه مشترک با‌آقای خامنه ای بازمانده است.



بدون گفت و گو در باره چنین برنامه اقتصادی و اجتماعی و بدون گشودن فضای اجتماعی کسب و کار و بدون برداشتن تبعیض ها و موانع اجتماعی و مدنی که وجود دارد حتی در صورت برداشتن تحریم ها هم نمی توان به تحول گسترده چشم داشت. درست است که در کوتاه مدت امید به اندکی بهتر شدن اوضاع می تواند انگیزه تحمل باشد اما پس از شش ماه چه؟ آیا در گزارش سالانه هم می توان به موانع اجتماعی و سیاسی و امنیتی که بر سر راه مشارکت مردم وجود دارد بی اعتنا بود؟ اگر قرار باشد روز به روز سهم راه روحانی در برابر راه خامنه ای کاهش یابد آیا در نهایت این برنامه ی اعتدالی و مشترک می تواند امیدی برای اجرای خواسته های مردم در انتخابات ایجاد کند؟ آیا سرکوب کردن ابراز توقعات مردم و نیروهای سیاسی پیشرو به اسم مقابله با افراط گری و بالا بردن توقع مردم و تضعیف دولت، به معنای فراهم آوردن زمینه برای از یاد بردن راه روحانی و سپردن ادامه راه به راه خامنه ای نخواهد بود؟

قولی که کامرون به خاطر ایران به اسرائیلی ها داد

دیوید کامرون، نخست‌وزیر انگلیس به اسرائیلی‌ها اطمینان خاطر داده است که لندن به حمایت از آن‌ها ادامه دهد. 


دیوید کامرون



کامرون در پیام خود به مناسبت عید «
حانوکا» یهودیان گفته است: من کاملا تهدیدی را که اسرائیلی‌ها از جانب رژیم ایران احساس می‌کنند، درک می‌کنم.

وی افزود: انگلیس در کنار اسرائیل می‌ماند، به حمایت از اسرائیل ادمه می‌دهد و فشار بر رژیم ایران را تداوم می‌بخشد. ما نمی‌خواهیم اسرائیل با تهدید هسته‌ای مواجه باشد.

مردی که برای همیشه خائن ماند...



از صفحه آرش سبحانی:

سالها پیش وزیر امورخارجه ای داشتیم مثل همین جناب ظریف، به نام عباسعلی خلعتبری،ایشان دکترای حقوق بین الملل از دانشگاه پاریس بودند و سال1321 استخدام وزارت امورخارجه ایران شدند و پله پله طی 30سال پیشرفت کردند.

ایشان، کارمند اداره تشریفات وزارت خارجه(1321)،کارمند اداره سیاسی(1322)، دبير دوم سفارت ايران در سوئيس(۱۳۲۳)، دبير اول سفارت ايران در لهستان(۱۳۲۶)،رايزن سفارت ايران در فرانسه(۱۳۳۱)، سفير ايران در ورشو (۱۳۳۸)،دبيركل سازمان پيمان مركزي سنتو در آنکارا(1340)، معاونت وزارت امور خارجه(1347)،قائم مقام وزارت امور خارجه(1349) و سرانجام وزیر امور خارجه ایران(1351تا1357)


پس از سقوط دولت آموزگار بیکار شد ولی کشور در آشوبش را ترک نکرد.

انقلاب شد،در ایران ماند،به خانه اش ریختند،دستگیرش کردند،متهمش کردند،جرمش امضای قرار داد 1975 الجزایر(حدود مرزی ایران و عراق را در اروندرود بر پایه خط تالوگ مشخص میکرد و یکی از ارزشمندترین قراردادهای تاریخ معاصر ایران است) و قرارداد احداث نیروگاه اتمی بوشهر اعلام شد.


استدلال این بود،ایران با داشتن منابع نفت و گاز نیازی به نیروگاه اتمی ندارد و این عمل مصداق تضییع بیت المال بوده است.سرانجام در تاریخ ۲۲ فروردین ۱۳۵۸ دادگاه انقلاب به ریاست خلخالی برپا شد،خلعتبری مفسد فی‌ الارض شناخته شد و در همان روز به همراه 11 نفر از مقامات سابق در زندان قصر توسط خلخالی اعدام شد


پس از اعدام با خانواده وی بدرفتاری ها شد هرچه خلعتبری، همسر و فرزندانش داشتند مصادره شد، همسرش سالها بازحمت فراوان در تهران زندگی را میگذرانید تا بالاخره توانست اثبات کند که بخشی از اموال مصادره شده ارثی بوده است و به همین دلیل یک خانه ی کوچک به او دادند.


عباسعلی خلعتبری



گذشت و گذشت ، عباسعلی خلعتبری زیر خروارها خاک پوسید ...
جنگ شد،رسیدیم به قرارداد598 با عراق،یکی از درخواست های دولت ایران عمل به مفاد قرارداد 1975 بود اما خلعتبری خائن بود!!


انرژی اتمی شدحق مسلم ما،قراردادها امضا کردیم ولی بازهم خلعتبری داستان ما خائن بود....




تغییر بزرگ؛ کمپین مبارزه علیه اعدام در ایران

اعدام



گفتگوی صمیمانه با شهره آغداشلو / فیلم